متن3

ساخت وبلاگ

امکانات وب


هــنوز هم

چشمــانم نگــاهت را

نگــاهم لبــانت را

و لبانم لــبانت را نشــانه مــیرود

در طــلب یــک بوسه

هنوز هم زیباست انتــظار آغوشت را کشیدن

حتی زیــباتر از گذشــته

مــیخواهم این راهی که من وتو آمده ایم را ازابــتدا ویران کنم

تاهــیچ کس به اینــجایی که ما رسیده ایم نرسد

مــن از درد

خامــوش می شوم...

درد تــو در من خاموش نمی شــود امــا...

حســــــرت!

یعنی شانه هایت دوش به دوشـــــــم باشد

اما نتوانــــم از دلتنگی به آن پناه ببـــــــرم

هـیـچ کـس دیـگـــــر تـو نـمـی شـود... حـتـی خـــودت...

چقــدر مــدرن می شــدند

شــعرهای مــن

ســنت چشمــهایت اگر مــی گذاشتــند

می ترسم

که مبادا مخاطب عارفانه هایم

مانند مخاطب عاشقانه هایم دیگر وجود خارجی نداشته باشد!

بازنده منم

که در را باز می گذارم

شاید که بازگردی

دزد هم که بیاید

چیز مهمی برای بردن نمی یابد

مهم من بودم

که تو بردی...

یادت هست؟!

جــناق می شکــستیم می گــفتیم:

"یــادم تــــو را فرامــــوش"

ولی امـــــــروز،

تمــام استخوانهـــــایم شکــــــــسته

بــگذار کسی نداند که چــگونه من به جای

نــوازش شدن،

بوســیده شدن،

گــزیده شــده ام...

ایــن روزها

بــرایم

حضور ســکوت را

تیــک بــزنید !

تلــخ تر از آنــم

که غیــبت نــخورم

چــقدر سخته با یه بــغض سنــگین

فــقط همــدم تنــهایــی هــای دیــگران باشــی

نــمک پرورده ات شدم...

بــس که هر لحظه...

به زخــم هایم...

نمک میــپاشی..!

دلم تنگ شده است برای آغوشی که

خیلی هم مطمئن نیستم بعد از این « مال من باشد »...!

حس لیوان تــرک خورده که پر میشود از چای داغُ! حال دلم اینگونه است!!!

چه تفاوت عمیقی ست بین تنــهائی قبل از نبــودنت

و تنهــایی پــس از نبــودنت

 

 

گرفته هرکس ز لب لعل تو کام دل خود......نشد روا کامم ز تو وای وای بر دل من!!


عکس...
ما را در سایت عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7zahra225 بازدید : 216 تاريخ : چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت: 19:43